اصول رشد (2) |
در جلسه قبل ، اصل جهت رشد از اصول تحول و رشد را بیان کردیم و گفتیم که جهت رشد در سه بعد مطرح می شود : سری – پایی ، مرکزی – پیرامونی ، عام به خاص . با افزایش سن و پیچیده تر شدن تواناییهای فرد ، رفتار اختصاصی تر می شود . به عبارت دیگر، رفتارهای انسان از عام و کلی به سوی رفتارهای خاص و اختصاصی می رود . به عنوان مثال هنگامی که کودک 8 ماهه ای می خندد ، به همه افراد لبخند می زند ، اما به تدریج با افزایش سن ، تنها به مادر لبخند می زند . در این مثال ، لبخند کودک به همه افراد، نشانه عام بودن و لبخند به مادر نشانه خاص بودن رفتار است . به تدریج با افزایش سن تنها به مادر لبخند نمی زند و نیز با گذشت زمان ، به مادر به شکل خاصی لبخند می زند . یا در سن جوانی در جایی می خواهد بخندد اما از این امر خودداری می کند ، یعنی کمیت لبخند متفاوت می شود و از عام به خاص می رود . |
اصل سرعت رشد |
بر طبق اصل رشدی ، توانایی مختلف انسان در مراحل مختلف تحول ، با یک سرعت متحول نمی شوند . مثلاً سرعت تحول اجتماعی در دوره کودکی کندتر از جوانی است . البته در یک سن خاص نیز ، جنبه های متفاوت تحول به یک میزان رشد نمی یابند . بلکه در وهله های مختلف سرعت متفاوتی دارند . |
اصل تداوم و پیوستگی |
تحول انسان مداوم و پیوسته است و هیچگاه متوقف نمی شود . البته ممکن است به ظاهر در ذهن این چنین تصور شود که تحول صرفاً در وهله کودکی ، نوجوانی و جوانی صورت می گیرد و بعداً تحولی وجود ندارد ، اما تا زمانی که انسان در قید حیات است شاهد تحول او می باشیم . هر چند که بر اساس اصل قبلی ، تحول در دوره پیری کندتر از سایر مراحل است، اما در آنجا هم ممکن است تحولاتی در فرد رخ بدهد که سرعتشان در آن دوره ، بالاتر است. بنابراین ، انسان در جهت عام به خاص ، با سرعت متفاوتی رشد می کند و رشد پیوسته و مداوم بوده و هیچگاه متوقف نمی شود . جنبه هایی که به صورت عشق و نفرت و محبت در انسان وجود دارد جنبه های عاطفی هستند . بروز جنبه های عاطفی ، هیجان نام دارد . لازم به ذکر است که اصول ذکر شده در همه ابعاد جسمی ، عاطفی ، حرکتی ، روانی و اجتماعی صورت می گیرند نه فقط در یک جنبه از رشد . مثلاً کودک یک ماهه برای داشتن شیء از روی زمین ، ابتدا کل ارگانیزم خود را به طرف آن شیء متمرکز می کند و با افزایش سن حدود 5/4 ماهگی می تواند آن شیء را با دو دست خود بردارد یا با پاهای خود چیزی را پس می زند . والدین و مربیان با درک اصول رشد می توانند با کودک برخورد تحولی مناسبی داشته باشند و توقعات خود را متناسب با جنبه های رشدی فرد مشخص کنند . |
اصول رشد (3) |
در این جلسه دو اصل جنسیت و تدریجی بودن تحول را توضیح می دهیم و بدین ترتیب اصول حاکم بر حیات روانی انسان پایان می یابد . |
اصل جنسیت |
جنسیت می تواند در برخی از جنبه ها یا انواع تحول تأثیر بگذارد ، سرعت رشد را متحول کند یا نوع تحول را متفاوت کند . البته اصل جنسیت در انواع تحول دخالت زیادی ندراد. مثلاً در تحلو شناختی، تأثیر بسیاری دارد . به عنوان مثال بلوغ دختران و پسران متفاوت است، نع بلوغ، چگونگی و سن آن در دو جنس متفاوت می باشد . در جنبه های شناختی ، هر چند توالی مراحل رشد یکسان است اما سن اکتساب دختر و پسران متفاوت بوده و این اصل را تحت عنوان اصل جنسیت می شناسند . سرعت رشد در دختران بیشتر است . دختران معمولاً زود صحبت می کنند ، راه می افتند، به بلوغ می رسند و ... البته این امر از فردی به فرد دیگر ، از اقلیمی به اقلیم دیگر متفاوت است . جنسیت در رشد جسمانی تأثیر بسیاری دارد . اوج این تفاوت در دوران بلوغ است . سن اکتساب و نوع بلوغ دختر و پسر متفاوت است . شکل فعالیت دختر و پسر متفاوت است و تغییرات حاصل شده ، تغییرات روانی و عاطفی است . تغییرات بلوغ در ابتدا ، تغییرات فیزیولوژیک است و منجربه یکسری تغییرات عاطفی و هیجانی می شود و این تغییرات در دختر و پسر متفاوت می باشند . البته از نظر شناختی تفاوت زیادی بین دختر و پسر وجود ندارد و به همین دلیل هر دو می توانند در یک کلاس تحت آموزش قرار گیرند . هر چند در برخی از جنبه های شناختی از قبیل تجسمی ممکن است بین دختر و پسر تفاوتهایی دیده شود . بنابراین والدین و مربیان باید توجه زیادی به این اصل داشته باشند . به منظور رسیدن کودک به رشد متعادل ، نیاز به هماهنگی والدین است . پدر و مادر باید هر دو به یک جنبه از رشد توجه کنند ، زیرا ناهماهنگی آنها ، مشکلاتی را در کودک و تحول او ایجاد می کند . اگر مادری یکی از اصول رشد را رعایت نماید ، اما از جانب پدر توجهی به آن نشود خسارات جبران ناپذیری به کودک وارد می شود . |
اصل تدریجی بودن رشد |
رشد و تحول ، تدریجی بوده و در یک زمان طولانی شکلی می گیرد . به عبارت دیگر ، طیف وسیعی وجود دارد که ابتدا و انتهای عمر را با توجه به سرعتهای متفاوت ، نشان می دهد . توانایی خاصی در یک مرحله تهیه شده و در مراحل بعدی به استقرار می رسد . تواناییهای ذهنی و روانی و ... به شکل ناگهانی و آنی به وجود نمی آیند بلکه تدریجی شکل می گیرند . این اصل در برخوردهای تربیتی والدین باید مورد توجه قرار گیرد . والدین باید بدانند که به دست آوردن تواناییها در کودک نیاز به زمان دارد و در رشد نباید تعجیل نمود. چنانچه یک مربی ، بخواهد حالت جدیدی را در کودک یا نوجوان خیلی سریع تغییر دهد، نشاندهنده این امر است که وی دارای نگرش تحولی نبوده و این امر سبب ایجاد فشار به وی خواهد شد و مشکلات جدی هیجانی و عاطفی در او به وجود می آورد . فردی که از این اصل رشدی آگاهی ندارد ، احساس می کند که با یک آموزش کوتاه مدت می توان همه چیز با به کودک یاد داد . مثلاً عدد را در کودک 4 ساله ایجاد کرد. در حالی که مربیان باید بدانند که مفهومی مثل عدد به زمان طولانی برای استقرار نیاز دارد. باید به کودک فرصت کافی داده شود تا با استفاده از رشد داخلی و امکانات فرهنگی و آموزشی ، تحول خود را به طور تدریجی پیدا کند . بنابراین به منظور ایجاد مفاهیم و تواناییهای شناختی ، عاطفی ، هیجانی و ... باید تحمل داشت ، زمینه های لازم را ایجاد کرد تا هماهنگی ایجاد شود و در زمان مناسب ، تواناییها حاصل شوند . عاملی که موجب تدریجی بودن رشد می شود عبارتند از : |
رشد داخلی |
هیچ یک از خصایص جسمی و روانی انسان به طور ناگهانی رشد نمی کند بلکه به تدریج شکل می گیرد و همه آنها محصول رشد پیش از تولد هستند . هر کس بر اساس رشد داخلی قادر به انجام اعمالی می شود ، یعنی ابتدا باید از نظر رسش به سطح خاصی برسد تا توانایی خاصی را نشان دهد. در غیر این صورت آموزش بدون توجه به رشد داخلی تداوم ندارد. بنابراین باید نگرش تحولی داشت و در تربیت و تعامل کودک عجله ای نداشت. برخی از تواناییهای شناختی، عاطفی ، اجتماعی و جسمانی در یک روند طولانی شکل می گیرند و به عنوان یک اصل برای ما پذیرفته شده است . بنابراین باید زمینه های لازم را برای کودک متناسب با سطح رشدی وی فراهم کنیم تا کودک بتواند واحد تواناییهای متفاوتی شود و ساختهای ذهنی و روانی را به دست آورد . بنابراین والدین باید بدانند که تحول تدریجی است و به اقتضای مسائل روحی و میزان تحول، با کودک برخورد کنند . |